شاهرود recent comments:

,,واقععا اقای ربیع نز اد دمت گرم که این همه به فکر قشرزحمتکش تونلی هستید یک قانون نانوشته طرح طبقه بندی قراردادمعینهارونوشتی تصویب کردی ودراخراجراش کردی یک خسته نباشی جانهنه خدمتتان عرض میکنیم البته اجرای طرح طبقه بندی روکه بعد ازسه از تاریخ اابلاغش کذشته بودروچماق کردی تابهت میگن بالای چشت ابروست میزنی توسرکارگربدبخت راستی بابت تهیه کارت کارتهای طلای پنجاه عیاری که به پرسنل کارگری دادی خیلی خیلی ممنون وسپاسگزاریم اگرحضورزهن ندارین کارتهاعی که داخل نمازخانه اداره طزره توزیع کردیدودفترچههاایکارگرهاروازشون گرفتین وبهداری شرکتوتقدیم دکترمهربان وزحمتکش شرکت جناب اقای رضوانی دادیداززمانیکه بهداری شرکتو کاادو پیچ تحویل اقای دکتررضوانی داده ایدیکبارحساب دودوتاچهارتاکرده اید فاتحه شرکت از زمانی خوانده شد که بهداری روتقدیم بانداقای دادیدتااکی شعار شعاربسه اقای مدیرموفق راستی همیشه خودت باش پشت سرکسی سنگرنگیر البته براشماکه بدنبوده یه تییکه زمین دادی رفتی پشت سراقای نوروزی حکمتوگرفتی این دفعه اگه کسی رو برای سنگرگرفتن پیداکنی حتمامعاونت ااقای سعدوگرفتی القرض مواضب باش گول خوردن بسه اقای مدیرقبلی بعداز این همه م مدت که رفته هنوزداره همشهریهاشوازنردبان بالا میبره بعدشمادرجواب اینکه جابجاعیهابانظرچه کسی بوده فرمودید فقط خودم نه اقا ازخواب بیدارشو جابجاعیها بانظرجناب مهندس کریم ن ادبود خلاصه خواستم عرض کنم نگی نفهمید خیلی قشنگ فاتحه شرکتوخوندی به فکراخرتت باش اونجا معاونینت جورتو نمیکشنا نگی نگفتین

یه دنیا یه عشق یه وطن یه شاهرود یه مهدی آباد یه کوچه هفتم شرکت

با سلام من سال 68تا 69 در منطقه نفت شهر گروهبان وظیفه بودم متاسفانه در این مکانها همجنس بازی خیلی زیاد بود یادم است یک سوم کروهان فاعل یک سوم مفعول ویک سوم ممتنع بودند و از این کثافتکاری ها دور بودند

ولی بنده خونه گرفتم با رفقا خیلی خوش گذشت دورانی پر خاطره رو گذروندیم.و حتی شبی هم که افسر نگهبان بودم بد ترین شب های عمرم بود به خاطر اینکه پیش رفیقام نبودم و توی پادگان بودم. اون غذاشونم از کیفیتش نگم و...؟

منم یه زمانی راننده سرهنگ یوسف زاده بودم تو پشتیبانی الانم که شده جانشین فرماندهی مرد خوبیه

واقعا جنس های خوبی داره.از همه مهمتر قیمت خوبه که باهمه راه میاد.

یادش بخیر چه دورانی بود با بچه های خوب و دوست داشتنی اربابی . گلی . دهقان . دهشت . سراج احمدی سلاق و ... همه سرباز چاپخانه بودیم

(حيدر فرضي) در سالهاي 1363 تا 1365 در گردان 334 توپخانه در مناطق عملياتي زبيداد، نهرعنبر و جزيريه مجنون بوديم. ياد كليه همرزمان بخير سرگرد جعفري، سرگرد نعمتي، سروان ياراحمدي، سروان عليزاده و ...

من ستوان سوم وظیفه بودم و خدارو شکر از این لشکر مزخرف راحت شدم . به امید روزی که دیگه سربازی اجباری وجود نداشته باشه و دنیا به قدری صلح باشه که نیرو های مسلح نظامی منحل بشن . سربازی برای من هیچ نداشت جز عذابی که به خاطر فشار مالی گریبانگیرش شدم .

سلام به شما من ساکن مهدی آباد کوچه شاهردهم شرقی کال هستم . درست سر کوچه صاحب خونه ای لوله فاضلاب خود را طوری گذاشته که همه آب حمام و آشپزخونه و ....... به داخل کوچه سازیر گشته . تابستان اینجا هم بوی تعفن میگیرد و هم محل مجتمع پشه ها گردیده . چند بار به ایشان گوشزد کردیم علنا میگه اداره بهداشت زر خرید خودمه . کسی نیشت بدامان برسد . شایع شده که اداره بهداشت پوب از این فرد گرفته . لطفا یه فکری بردارید .

کیرم توی این مدرسه که رضایی فر مدیرشه

معرکه است! با آقای سرداری موافقم

با تشکر از شما بابت زحمات بیدریغتان

سلام من گروهبان یکم علیرضا رعنایی هستم .از تیر 84 تا مهر 85 تو گروهان ادوات گردان 186 دسته ش م ه خدمت میکردم فرمانده گروهانم جناب سروان منصور شیخ بود . الان باید سرگرد باشه . خیلی مرد بود .خدا به همراش .

منیجه نادری اگه نظری نداری بیخود تو سایت کامنت میذاری

مادر کسه خودت گاله رو ببند کسکش فکر کردی من باباتم فحش میدی مادر بخطا

سلام به همه. سال 81 تا 83 اونجا بودم.مدت خیلی کمی در بازرسی پیش سرگرد چشک و بعد در تعاونی مسکن پیش سرهنگ کلانتر. 6 ماه آخرم تو رکن 3 و چاپخونه بودم.به استوار شکوهی فر سلام برسونین.

با سلام من چند ساعتی مهمان ایستگاه سمنان بودم در این مدت کوتاه پی بردمکه سمنان چه مردمان خسیسی دارد چون تمامی پریزهای برق ایستگاه را قطع کردند که مبادا مردم استفاده کنند.واقعا متاسفم

فقط باغزندان را عشق است وبس